(گیاهشناسی، جانورشناسی) پنجهای، انگشتی، انگشتدار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a horse-like animal that instead of hooves has digitate hands and feet
جانوری اسب مانند که به جای سم دست و پای انگشتدار دارد
digitate projections at the end of each radio antenna
برآمدگیهای انگشتسان در انتهای هر آنتن رادیو
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «digitate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/digitate