Dishwasher

-ˌwɒːʃər / / -ˌwɑː- ˈdɪʃˌwɒʃə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    dishwashers

معنی

noun countable B1
ظرفشو، کارگر طرفشو، ماشین طرفشویی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dishwasher

  1. noun A machine for washing dishes
    Synonyms: dish-washer, laundryman, dishwashing machine, laundrywoman, washerwife

ارجاع به لغت dishwasher

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dishwasher» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dishwasher

لغات نزدیک dishwasher

پیشنهاد بهبود معانی