امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Do The Cooking

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation
آشپزی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- I usually do the cooking on weekends.
- من معمولا آخر هفته ها آشپزی می کنم.
- Does she enjoy doing the cooking for large groups?
- آیا او از آشپزی کردن برای گروه های بزرگ لذت می برد؟
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت do the cooking

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «do the cooking» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/do-the-cooking

لغات نزدیک do the cooking

پیشنهاد بهبود معانی