یوگا انجام دادن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I do yoga every morning to improve my flexibility.
من هر روز صبح یوگا انجام میدهم تا انعطافپذیریام را بهبود ببخشم.
She does yoga three times a week at the local gym.
او سه بار در هفته در باشگاه محلی یوگا انجام میدهد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «do yoga» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/do-yoga