آخرین به‌روزرسانی:
Domed
doʊmd
dəʊmd
معنی domed | جمله با domed
adjective
گنبددار،گنبدنما، گنبدی‌شکل
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The architect chose a domed structure to reflect traditional Persian design.
معمار، ساختاری گنبدی‌شکل را انتخاب کرد تا طراحی سنتی ایرانی را منعکس کند.
The museum’s main hall is domed and decorated with intricate patterns.
سالن اصلی موزه، گنبددار است و با نقش و نگارهای پیچیده تزئین شده است.
ارجاع به لغت domed
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «domed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/domed
لغات نزدیک domed
- - domain name
- - dome
- - domed
- - domesday
- - domesday book