Doomsday

ˈduːmzdeɪ ˈduːmzdeɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    روز رستاخیر، روز قیامت، روز داوری، روز حساب، محشر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد doomsday

  1. noun An unpleasant or disastrous destiny
    Synonyms: day-of-reckoning, end of the world, crack of doom, doom, judgment-day, judgement-day, day of judgment, Day of Judgement, doomsday, last judgment, Last Judgement, last day, eschaton

ارجاع به لغت doomsday

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «doomsday» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/doomsday

لغات نزدیک doomsday

پیشنهاد بهبود معانی