انگلیسی بریتانیایی میز آرایش، میز آینهدار و کشودار، میز توالت
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She spent hours getting ready at her dressing table before attending the party.
او قبلاز شرکت در مهمانی، پشت میز آرایش ساعاتی خود را آماده میکرد.
I need to find a new dressing table with ample storage for all my cosmetics.
من باید یک میز آرایش جدید با فضای کافی برای تمامی لوازم آرایشم پیدا کنم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «dressing table» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dressing-table