Dressing Table

ˈdresɪŋˈteɪbl̩ ˈdresɪŋˈteɪbl̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
انگلیسی بریتانیایی میز آرایش، میز آینه‌دار و کشودار، میز توالت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- She spent hours getting ready at her dressing table before attending the party.
- او قبل‌از شرکت در مهمانی، پشت میز آرایش ساعاتی خود را آماده می‌کرد.
- I need to find a new dressing table with ample storage for all my cosmetics.
- من باید یک میز آرایش جدید با فضای کافی برای تمامی لوازم آرایشم پیدا کنم.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت dressing table

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dressing table» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dressing-table

لغات نزدیک dressing table

پیشنهاد بهبود معانی