چیرگی و پیروزی بر چیزی/کسی با اختلاف اندک و بهزور
He was edged out by the other candidate.
کاندیدای دیگر بهسختی بر او پیروز شد.
She is a brilliant gymnast, but her rival edged her out.
او ژیمناستی فوقالعاده است، اما رقیبش بر او را پیروز شد.
(معمولاً بدون رضایت از موقعیت شغلی و مکانی) کنار گذاشته شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They claimed in a lawsuit that he tried to gain control of the family business, edging them out.
آنها در دادخواستی ادعا کردند که او تلاش کرده است کنترل کسبوکار خانوادگی را بهدست بگیرد و آنها را کنار بگذارد.
Managers in their sixties are being edged out by younger replacements.
مدیرانی که در دههی ششم عمر خود هستند، بهدست جوانترها کنار گذاشته میشود و جایگزین آنان میشوند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «edge out» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/edge-out