ایجاد تغییر کردن، موجب تغییر شدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The new manager hopes to effect a change in the company's structure.
مدیر جدید امیدوار است که تغییری در ساختار شرکت ایجاد کند.
They want to effect a change in the education system.
آنها می خواهند تغییری در سیستم آموزشی ایجاد کنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «effect a change» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/effect-a-change