با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Electrostatic

ɪˌlektroʊˈstætɪk ɪˌlektrəʊˈstætɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
الکترواستاتیکی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد electrostatic

  1. adjective Concerned with or producing or caused by static electricity
    Synonyms: static, biostatic, geostatic

ارجاع به لغت electrostatic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «electrostatic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/electrostatic

لغات نزدیک electrostatic

پیشنهاد بهبود معانی