با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Elm

elm elm
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    elms

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable uncountable
    گیاه‌شناسی درخت نارون
    • - I sat under the shade of an old elm, enjoying a book.
    • - زیر سایه‌ی نارون کهن‌سال نشستم و از کتاب لذت بردم.
    • - The leaves of the elm rustled in the gentle breeze.
    • - برگ‌های درخت نارون در نسیم ملایم خش‌خش می‌کرد.
  • noun countable
    گیاه‌شناسی چوب نارون
    • - The carpenter crafted a beautiful table out of elm.
    • - نجار میز زیبایی از چوب نارون درست کرد.
    • - The old barn was built with sturdy elm.
    • - انبار قدیمی با چوب نارون محکمی ساخته شده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد elm

  1. noun Any of a genus (Ulmus) of tall, deciduous shade trees of the elm family, once widely planted as a lawn tree
    Synonyms: elm tree
  2. noun Hard tough wood of an elm tree; used for e.g. implements and furniture
    Synonyms: elmwood

ارجاع به لغت elm

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «elm» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/elm

لغات نزدیک elm

پیشنهاد بهبود معانی