امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Embow

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive
(امروزه بیشتر به‌صورت اسم مفعول) خم کردن، به‌صورت کمان در آوردن، کمانسان کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- an embowed ceiling
- طاق کمانی
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت embow

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «embow» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/embow

لغات نزدیک embow

پیشنهاد بهبود معانی