آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Embow

معنی embow | جمله با embow

verb - transitive

(امروزه بیشتر به‌صورت اسم مفعول) خم کردن، به‌صورت کمان در آوردن، کمانسان کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

an embowed ceiling

طاق کمانی

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت embow

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «embow» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/embow

لغات نزدیک embow

پیشنهاد بهبود معانی