آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

Embow

معنی embow | جمله با embow

verb - transitive

(امروزه بیشتر به‌صورت اسم مفعول) خم کردن، به‌صورت کمان در آوردن، کمانسان کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

an embowed ceiling

طاق کمانی

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت embow

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «embow» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/embow

لغات نزدیک embow

پیشنهاد بهبود معانی