فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Embouchure

ˌɑːmbʊˈʃʊr ˌɒmbʊˈʃʊə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
دهانه، مصب (موسیقی) دهنی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد embouchure

  1. noun the aperture of a wind instrument into which the player blows directly
    Synonyms:
    mouthpiece

ارجاع به لغت embouchure

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «embouchure» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/embouchure

لغات نزدیک embouchure

پیشنهاد بهبود معانی