Emo

He started listening to emo after going through a difficult breakup.

او بعداز جدایی سخت، شروع به گوش دادن به موسیقی ایمو کرد.

Emo became popular in the early 2000s among teenagers.

موسیقی ایمو در اوایل دهه‌ی ۲۰۰۰ در میان نوجوانان محبوب شد.

Many emos use music to express their pain and loneliness.

بسیاری از ایموها از موسیقی برای بیان درد و تنهایی خود استفاده می‌کنند.

When he was in high school, he dressed like an emo and listened to sad songs all day.

وقتی در دبیرستان بود، مثل ایمو لباس می‌پوشید و تمام روز آهنگ‌های غمگین گوش می‌داد.

The movie’s soundtrack features several emo songs.

موسیقی متن فیلم شامل چند آهنگ در سبک ایمو است.

He was a moody emo teenager who wrote poetry about loneliness.

او نوجوانی ایمو و زودرنج بود که شعرهایی درباره‌ی تنهایی می‌نوشت.

Don’t mind him — he’s just being emo today.

بهش اهمیت نده؛ امروز فقط زیادی احساسی شده.

I didn’t realize I was such an emo person until I took that personality test.

تا وقتی اون تست شخصیت رو نداده بودم، نمی‌دونستم چقدر آدم احساسی‌ای هستم.