شکل جمع:
emojisشکلک، ایموجی (تصویر مفهومی و صورتکی که در پیامهای مجازی و تارنماهای جهانی از آن استفاده میشود و نوعی خط تصویری محسوب میشوند)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He's always sending heart and kiss emojis.
او همیشه شکلکهای قلب و بوسه را میفرستد.
His face was like an emoji, conveying his emotions with ease.
صورتش مثل ایموجی بود و احساساتش را بهراحتی منتقل میکرد.
When she received the news, her face turned into an emoji of disbelief.
وقتی این خبر به او رسید، چهرهاش به شکلک ناباوری تبدیل شد.
She spoke in emoji, but I couldn't decipher what she was really trying to say.
او با شکلک صحبت میکرد اما من نمیتوانستم بفهمم واقعاً میخواهد چه چیزی را بگوید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «emoji» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/emoji