فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Emoji

iˈmoʊdʒi iˈməʊdʒi

شکل جمع:

emojis

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

شکلک، ایموجی (تصویر مفهومی و صورتکی که در پیام‌های مجازی و تارنماهای جهانی از آن استفاده می‌شود و نوعی خط تصویری محسوب می‌شوند)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

He's always sending heart and kiss emojis.

او همیشه شکلک‌های قلب و بوسه را می‌فرستد.

His face was like an emoji, conveying his emotions with ease.

صورتش مثل ایموجی بود و احساساتش را به‌راحتی منتقل می‌کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

When she received the news, her face turned into an emoji of disbelief.

وقتی این خبر به او رسید، چهره‌اش به شکلک ناباوری تبدیل شد.

She spoke in emoji, but I couldn't decipher what she was really trying to say.

او با شکلک صحبت می‌کرد اما من نمی‌توانستم بفهمم واقعاً می‌خواهد چه چیزی را بگوید.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت emoji

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «emoji» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/emoji

لغات نزدیک emoji

پیشنهاد بهبود معانی