آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Esemplastic

ˌesəmˈplæstɪk ˌesemˈplæstɪk

معنی esemplastic | جمله با esemplastic

adjective

ادبیات وحدت‌بخش، یکپارچه‌ساز، ترکیب‌گر، انسجام‌بخش، هم‌گرا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

The philosopher spoke of the esemplastic nature of the human mind.

فیلسوف از ماهیت وحدت‌بخش ذهن انسان سخن گفت.

Her esemplastic vision allows her to merge science and art seamlessly.

نگرش هم‌گرایش به او امکان می‌دهد تا علم و هنر را به‌طرزی یکپارچه در هم بیامیزد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت esemplastic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «esemplastic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/esemplastic

لغات نزدیک esemplastic

پیشنهاد بهبود معانی