ادبیات وحدتبخش، یکپارچهساز، ترکیبگر، انسجامبخش، همگرا
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The philosopher spoke of the esemplastic nature of the human mind.
فیلسوف از ماهیت وحدتبخش ذهن انسان سخن گفت.
Her esemplastic vision allows her to merge science and art seamlessly.
نگرش همگرایش به او امکان میدهد تا علم و هنر را بهطرزی یکپارچه در هم بیامیزد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «esemplastic» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/esemplastic