امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Eskimo

    ˈeskəmoʊ ˈeskəməʊ
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      eskimos

    توضیحات

    همچنین در حالت جمع می‌توان از Eskimo به‌جای Eskimos استفاده کرد.

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun plural countable
    (Eskimo یا Eskimos) اسکیمو (مردمانی هستند که در سرزمین‌های قطب شمال زندگی می‌کنند.)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - An Eskimo's diet often includes fish and seal.
    - رژیم غذایی اسکیموها اغلب شامل ماهی و فوک است.
    - The Eskimo built an igloo to shelter from the cold.
    - اسکیموها کلبه‌ای ساختند تا از سرما در امان بمانند.
    noun uncountable
    زبان‌شناسی زبان اسکیمویی
    - An Eskimo, such as Inuktitut, is spoken by many communities in Canada.
    - زبان اسکیمویی، مانند اینوکتیتوت، توسط بسیاری از جوامع در کانادا صحبت می‌شود.
    - She learned some basic phrases in an Eskimo to communicate better with her neighbors.
    - او برخی از عبارات اصلی را به زبان اسکیمویی آموخت تا با همسایگانش ارتباط بهتری برقرار کند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد Eskimo

    1. noun A member of a group of indigenous North American peoples thinly scattered in areas extending from Greenland across N Canada and Alaska through the NE tip of Asia
      Synonyms:
      inuit esquimau husky

    ارجاع به لغت Eskimo

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «Eskimo» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ بهمن ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/eskimo

    لغات نزدیک Eskimo

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    cracker pants waiter safe neck jewelry condom raisin farm stop soup dance plant plane phone dress sea run school eye pet sun night ruby tapestry