بهطور قابل انتظار، احتمالاً
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She arrived late, expectably missing the beginning of the meeting.
او دیر رسید و احتمالاً شروع جلسه را از دست داده بود.
The weather was warm, expectably attracting many visitors to the beach.
هوا گرم بود و بهطور قابل انتظاری بازدیدکنندگان زیادی را به ساحل جذب کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «expectably» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/expectably