فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Fade-out

توضیحات:

شکل نوشتاری این لغت در حالت فعل (Verb): fade out

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun

محو شدن تدریجی، ناپدید شدن تدریجی، تاریک شدن تدریجی (تصویر و صحنه و غیره)، کم شدن تدریجی (صدا)، فیدآوت

the fade-out of the music at the end of the movie

فیدآوت موسیقی در انتهای فیلم

The fade-out of the lights signaled the end of the concert.

تاریک شدن تدریجی لامپ‌ها نشانه‌ی پایان کنسرت بود.

phrasal verb verb - intransitive verb - transitive

به‌تدریج محو شدن، به‌تدریج محو کردن، به‌تدریج تاریک شدن، به‌تدریج تاریک کردن (تصویر و صحنه و غیره)، به‌تدریج کم شدن، به‌تدریج کم کردن (صدا)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The memories of our childhood have started to fade out over time.

خاطرات کودکی ما به‌مرور زمان محو شده‌اند.

The radio station decided to fade out the song because of explicit language.

ایستگاه رادیویی تصمیم گرفت این آهنگ را به دلیل زبان صریح به‌تدریج کم کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fade-out

  1. noun the act or an example of passing out of sight
    Synonyms:
    disappearance evanescence vanishment evaporation
  1. noun a gradual disappearance, especially of a film image
    Synonyms:
    fade dissolve fadeaway
  1. verb become weaker
    Synonyms:
    fade-away dissolve

ارجاع به لغت fade-out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fade-out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fade-out-2

لغات نزدیک fade-out

پیشنهاد بهبود معانی