آخرین به‌روزرسانی:

Fadeaway

American: ˈfeɪdəˈweɪ British: ˈfeɪdəˈweɪ

معنی و نمونه‌جمله‌ها

ناپدیدی، غیبت، زوال

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

After a few weeks, his enthusiasm for swimming in the ocean faded away.

پس از چند هفته، اشتیاق او به شنا در اقیانوس ازبین رفت.

She became ill and faded away.

او بیمار شد و مرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fadeaway

  1. noun a gradual disappearance, especially of a film image
    Synonyms:
    fade dissolve fade-out

ارجاع به لغت fadeaway

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fadeaway» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fadeaway

لغات نزدیک fadeaway

پیشنهاد بهبود معانی