با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Fade-out

آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در حالت فعل (Verb): fade out

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun
محو شدن تدریجی، ناپدید شدن تدریجی، تاریک شدن تدریجی (تصویر و صحنه و غیره)، کم شدن تدریجی (صدا)، فیدآوت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- the fade-out of the music at the end of the movie
- فیدآوت موسیقی در انتهای فیلم
- The fade-out of the lights signaled the end of the concert.
- تاریک شدن تدریجی لامپ‌ها نشانه‌ی پایان کنسرت بود.
phrasal verb verb - intransitive verb - transitive
به‌تدریج محو شدن، به‌تدریج محو کردن، به‌تدریج تاریک شدن، به‌تدریج تاریک کردن (تصویر و صحنه و غیره)، به‌تدریج کم شدن، به‌تدریج کم کردن (صدا)
- The memories of our childhood have started to fade out over time.
- خاطرات کودکی ما به‌مرور زمان محو شده‌اند.
- The radio station decided to fade out the song because of explicit language.
- ایستگاه رادیویی تصمیم گرفت این آهنگ را به دلیل زبان صریح به‌تدریج کم کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fade-out

  1. noun The act or an example of passing out of sight
    Synonyms: disappearance, evanescence, evaporation, vanishment
  2. noun A gradual disappearance, especially of a film image
    Synonyms: dissolve, fade, fadeaway
  3. verb Become weaker
    Synonyms: dissolve, fade-away

ارجاع به لغت fade-out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fade-out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fade-out-2

لغات نزدیک fade-out

پیشنهاد بهبود معانی