امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Fasciculus

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

دسته یا مجموعه کوچک الیاف، (کالبدشناسی)دسته‌ای از رشته‌های عضلانی که عضله را تشکیل می‌دهند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fasciculus

  1. noun A bundle of fibers (especially nerve fibers)
    Synonyms: fiber bundle, fibre-bundle, fascicle

ارجاع به لغت fasciculus

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fasciculus» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fasciculus

لغات نزدیک fasciculus

پیشنهاد بهبود معانی