امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Fend For Oneself

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    idiom C2
    از عهده برآمدن، (بدون کمک) به کار خود ادامه دادن، گلیم خود را از آب بیرون کشیدن، روی پای خود ایستادن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - The children are old enough to fend for themselves.
    - بچه‌ها به‌قدری بزرگ شده‌اند که روی پای خود بایستند.
    - She can fend for herself, she is fighter.
    - او می‌تواند گلیم خودش را از آب بیرون بکشد، او یک جنگجو است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد fend for oneself

    1. verb take care of
      Synonyms: eke out existence, look after, make do, make provision for, provide for, stay alive, subsist, support, survive, sustain
      Antonyms: ignore, neglect

    ارجاع به لغت fend for oneself

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «fend for oneself» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fend-for-oneself

    لغات نزدیک fend for oneself

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند