با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Fiddler

ˈfɪdlər ˈfɪdlə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable informal
    موسیقی ویولن‌زن، نوازنده‌ی ویولن
    • - The fiddler played a beautiful melody on his violin.
    • - ویولن‌زن با ویولنش ملودی زیبایی نواخت.
    • - She aspired to become a renowned fiddler one day.
    • - او آرزو داشت که روزی نوازنده‌ی ویولن مشهوری شود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد fiddler

  1. noun A musician who plays the violin
    Synonyms: violinist
  2. noun Someone who manipulates in a nervous or unconscious manner
    Synonyms: twiddler
  3. noun An unskilled person who tries to fix or mend
    Synonyms: tinkerer

ارجاع به لغت fiddler

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fiddler» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fiddler

لغات نزدیک fiddler

پیشنهاد بهبود معانی