با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Fifth Wheel

    American: ˈfɪfθˈwiːl British: ˈfɪfθwiːl
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    (در واگن‌های راه‌آهن و کامیون‌های دارای ترایلر و غیره) تشت چرخش (صفحه‌ی چرخ‌مانندی که روی آکسل یا محور واگن قرار دارد و چرخش واگن را تسهیل می‌کند)، تشت هم‌بندی (صفحه‌ی چرخ‌مانندی که در عقب کامیون قرار دارد و گیره‌ی ترایلر در آن قرار می‌گیرد)، شاهنگ

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    (وسیله ترابری موتوری) چرخ پنجم، چرخ یدک، چرخ اضافی
    (مجازی) شخص یا چیز غیر ضروری، زاید
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت fifth wheel

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «fifth wheel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fifth wheel

    لغات نزدیک fifth wheel

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار