Fixed Assets

ˈfɪkstˈæˌsets fɪkstˈæsets
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

plural preposition
دارایی‌های ثابت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fixed assets

  1. noun long-term assets
    Synonyms: nonliquid assets, plant and equipment

ارجاع به لغت fixed assets

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fixed assets» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fixed assets

لغات نزدیک fixed assets

پیشنهاد بهبود معانی