نشانه/ جرقه/ کورسویی از احساس/ عاطفه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He showed a flicker of emotion when he heard the news.
وقتی خبر را شنید، نشانهای از احساس در او دیده شد.
I saw a flicker of anger in her eyes.
کورسویی از خشم در چشمانش دیدم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «flicker of emotion» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/flicker-of-emotion