نکتهی منفی، نقطهی خرابکننده، عیب ماجرا، عامل آزاردهنده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The project was going smoothly, but the lack of communication proved to be the fly in the ointment.
پروژه بهخوبی پیش میرفت، اما نبود ارتباط مؤثر نکتهی منفی ماجرا بود.
Winning the competition was wonderful, though the injury to my arm was a bit of a fly in the ointment.
برنده شدن در مسابقه فوقالعاده بود، هرچند مصدومیت دستم کمی آزاردهنده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «fly in the ointment» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fly-in-the-ointment