شکل جمع:
fratoritesانجمن مختلط، محفل مختلط (زن و مرد)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The fratority held a fundraiser to support a local charity.
این انجمن مختلط برای حمایت از یک مؤسسهی خیریهی محلی اقدام به جمعآوری کمکهای مالی کرد.
She was excited to join a fratority.
از پیوستن به این محفل مختلط هیجانزده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «fratority» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fratority