فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Fratricide

ˈfrætrɪsaɪd ˈfrætrɪsaɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    برادرکشی، برادر‌کش، خواهر‌کش
    • - a fratricidal war
    • - جنگ برادرکشانه (خانمان‌برانداز)
    • - Cambyses was a fratricide.
    • - کمبوجیه برادرکش بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد fratricide

  1. noun Fire that injures or kills an ally
    Synonyms: friendly-fire, aborticide, sororicide, uxoricide

ارجاع به لغت fratricide

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fratricide» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fratricide

لغات نزدیک fratricide

پیشنهاد بهبود معانی