گذشتهی ساده:
gaffedسومشخص مفرد:
gaffsوجه وصفی حال:
gaffingتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
(عامیانه) تاب آوردن، خوب تحمل کردن، ظرفیت داشتن (تحمل شوخی یا سختی)
(عامیانه - انگلیس) دهنلقی کردن، سری را فاش کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «gaff» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gaff