زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Gally

گذشته‌ی ساده:

gallied

شکل سوم:

gallied

سوم‌شخص مفرد:

gallies

وجه وصفی حال:

gallying

معنی gally | جمله با gally

verb - transitive

ترساندن، وحشت‌زده کردن، مرعوب ساختن، هراساندن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

She tried to gally her brother with a scary story.

او سعی کرد برادرش را با داستانی وحشتناک بترساند.

The scary movie gallyed her so much that she couldn’t sleep.

فیلم ترسناک به‌قدری او را وحشت‌زده کرد که نتوانست بخوابد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gally

  1. noun to irritate or frighten

سوال‌های رایج gally

گذشته‌ی ساده gally چی میشه؟

گذشته‌ی ساده gally در زبان انگلیسی gallied است.

شکل سوم gally چی میشه؟

شکل سوم gally در زبان انگلیسی gallied است.

وجه وصفی حال gally چی میشه؟

وجه وصفی حال gally در زبان انگلیسی gallying است.

سوم‌شخص مفرد gally چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد gally در زبان انگلیسی gallies است.

ارجاع به لغت gally

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gally» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gally

لغات نزدیک gally

پیشنهاد بهبود معانی