پزشکی مربوط به دستگاه گوارش، گوارشی، مربوط به معده و روده، معدی و رودهای
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He underwent a gastrointestinal surgery.
تحت عمل دستگاه گوارش قرار گرفت.
The gastrointestinal discomfort was unbearable after eating the spoiled meat.
ناراحتی گوارشی پس از خوردن گوشت فاسد تحملناپذیر بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «gastrointestinal» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gastrointestinal