فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Gastrointestinal

ˌɡæstroʊɪnˈtestnl ˌɡæstrəʊɪnˈtestɪnl

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

پزشکی مربوط به دستگاه گوارش، گوارشی، مربوط به معده و روده، معدی و روده‌ای

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

He underwent a gastrointestinal surgery.

تحت عمل دستگاه گوارش قرار گرفت.

The gastrointestinal discomfort was unbearable after eating the spoiled meat.

ناراحتی گوارشی پس از خوردن گوشت فاسد تحمل‌ناپذیر بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gastrointestinal

  1. adjective of or relating to the stomach and intestines

ارجاع به لغت gastrointestinal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gastrointestinal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gastrointestinal

لغات نزدیک gastrointestinal

پیشنهاد بهبود معانی