بیقرار شدن (برای سفر/تغییر) ، یک جا بند نشدن، هوس سفر کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
After a few years in the same job, I start to get itchy feet.
بعد از چند سال کار در یک شغل یکسان، بیقرار میشوم (دلم تغییر میخواهد).
She gets itchy feet whenever she's been in one place for too long.
او هر وقت یک جا برای مدت طولانی بماند هوس سفر میکند/بی قرار میشود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «get itchy feet» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/get-itchy-feet