حس و حال چیزی را درک کردن، طعم چیزی را چشیدن (بیشتر مفهوم کلی و حسی)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I spent a week in Paris to get the flavour of the city.
یک هفته در پاریس ماندم تا حس و حال شهر را درک کنم.
Reading the local newspapers will help you get the flavour of the local culture.
خواندن روزنامههای محلی به شما کمک میکند تا طعم فرهنگ محلی را بچشید (با فرهنگ محلی آشنا شوید).
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «get the flavour of» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/get-the-flavour-of