با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Goiter

    ˌɡɔɪtər ˌɡɔɪtə
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    حالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی goitre است.

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable uncountable
    پزشکی گواتر، غم‌باد (هر نوع بزرگ‌شدگی غیرطبیعی غده‌ی تیروئید)
    لغات و اصطلاحات پزشکی در انگلیسی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - The doctor diagnosed her with a goiter.
    - پزشک تشخیص داد که او گواتر دارد.
    - prevalence of goitre
    - شیوع گواتر
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد goiter

    1. noun Abnormally enlarged thyroid gland; can result from underproduction or overproduction of hormone or from a deficiency of iodine in the diet
      Synonyms: goitre, struma, thyromegaly

    ارجاع به لغت goiter

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «goiter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/goiter

    لغات نزدیک goiter

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی