پوشاندهشده از طلا (متشکل از یک فلز پایه که با یک لایه طلا پوشانده شده است)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The jewelry store boasted a wide selection of gold-filled earrings and bracelets.
جواهرفروشی طیف گستردهای از گوشوارهها و دستبندهای پوشاندهشده از طلا داشت.
He gifted her a gold-filled pen to celebrate her promotion at work.
او یک خودکار پوشاندهشده از طلا به او هدیه داد تا ترفیع او در محل کار را جشن بگیرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «gold-filled» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gold-filled