با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Hacker

ˈhækər ˈhækə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    hackers

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    دزد کامپیوتری، سارق داده ها، هکر
    • - Security experts suggested that the hackers gained access to the internal network of an American credit agency.
    • - کارشناسان امنیتی اظهار کردند که هکرها به شبکه داخلی یک آژانس اعتباری آمریکایی دسترسی پیدا کرده اند.
    • - He also warned that hackers could potentially steal far more sensitive information than pictures.
    • - او همچنین هشدار داد که هکرها به طور بالقوه می توانند اطلاعات بسیار حساس تری را نسبت به تصاویر سرقت کنند.
  • noun countable
    (بازی گلف و تنیس و غیره) ناشی، بی تجربه، تازه کار
    • - hackers on the golf course
    • - بی‌تجربه‌ها در زمین گلف
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد hacker

  1. noun someone proficient at computers, especially a hobbyist
    Synonyms: application programmer, computer architect, computer designer, computer jock, key puncher, operator, programmer, systems analyst, systems engineer, systems programmer, systems software specialist, technician

ارجاع به لغت hacker

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hacker» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hacker

لغات نزدیک hacker

پیشنهاد بهبود معانی