شکل نوشتاری دیگر این لغت: halflin
کوتوله، نیموجبی، نیمانسان
Despite being a halfling, he possessed a fierce determination.
علیرغم اینکه کوتوله بود، عزمی جدی داشت.
The halflin girl, though small in stature, displayed impressive skills in archery.
اگرچه دختر نیموجبی جثهی کوچکی داشت اما مهارتهای چشمگیری در تیراندازی با کمان از خود نشان داد.
(انگلیسی اسکاتلندی) نصف سکهی نقره
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He only accepted full silver pennies, not halflings.
او فقط سکههای نقرهی کامل را میپذیرفت، نه نصف سکه.
In medieval Scotland, a halfling was common.
در اسکاتلند قرون وسطی، نصف سکهی نقره رایج بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «halfling» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/halfling