معنی hand organ به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

American: ˈhændˈɔːrɡən British: hændˈɔːɡən

معنی

noun phrase

ارگ دستی، اکوردئون

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت hand organ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «hand organ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hand organ

لغات نزدیک hand organ

- hand off
- hand on
- hand organ
- hand out
- hand over

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return