تغییر عقیده دادن، تجدید نظر کردن، پشیمان شدن (از تصمیم قبلی)، دل کسی نرم شدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I was going to sell my car, but I had a change of heart.
میخواستم ماشینم را بفروشم، اما نظرم عوض شد (تجدید نظر کردم).
She initially refused to help, but then she had a change of heart.
او در ابتدا از کمک کردن خودداری کرد، اما بعد دلش نرم شد/پشیمان شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «have a change of heart» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/have-a-change-of-heart