شکل جمع:
hesHE در معنای هفتم مخفف لغت Her Excellency و His Excellency است.
HE در معنای هشتم مخفف لفت high efficiency است.
HE در معنای نهم مخفف لغت high explosive است.
او (برای اشاره به سوم شخص مفرد مذکر (مرد یا پسر یا حیوان نر) که یک بار در جمله آمده است)
He is my brother.
او برادر من است.
I looked at him and he looked at me.
من به او نگاه کردم و او به من نگاه کرد.
He moved his head.
او سرش را تکان داد.
Don't be afraid of my dog, he likes children.
از سگ من نترس، او بچهها را دوست دارد.
قدیمی کس (برای اشاره به فردی که جنسیت او در آن موقعیت مشخص نیست یا اشاره به آن جنسیت اهمیت ندارد)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
(Coleridge) he prayeth well, who loveth well both man and bird and beast.
دعای خوب را کسی میکند که بیشترین محبتها را هم نسبت به انسانها و هم نسبت به پرندگان و چارپایان دارد.
Each one of you knows what he (or he / she or they) must do.
هریک از شماها میداند که باید چکار بکند.
He who laughs last, laughs best.
کسی که آخر کار (یا آخر از همه) میخندد، بهترین خنده را میکند.
نر (انسان یا حیوان)
It's a he.
نر است.
This fish is a he.
این ماهی نر است.
مردانه (در ترکیب)
Many critics argue that he-literature perpetuates harmful gender stereotypes.
بسیاری از منتقدان استدلال میکنند که ادبیات مردانه کلیشههای مضر جنسیتی را تداوم میبخشد.
The professor specializes in analyzing he-literature from the 19th century.
استاد در تحلیل ادبیات مردانهی قرن نوزدهم تخصص دارد.
هِ (پنجمین حرف الفبای عبری) (הֵ)
Did you learn the sound of He in Hebrew?
آیا صدای هِ در زبان عبری را یاد گرفتی؟
The letter "he" is an important component of many Hebrew words and phrases.
حرف هِ جزء مهم بسیاری از کلمات و عبارات عبری است.
شیمی عنصر شیمیایی (He) هلیم، عنصر هلیم، گاز هلیم (نماد شیمیایی عنصر Helium)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی شیمی
He is a colorless, odorless, and tasteless gas.
هلیم گازی بیرنگ، بیبو و بیمزه است.
He has the lowest boiling point of all the elements.
هلیم در بین تمام عناصر کمترین نقطهی جوش را دارد.
سرکار عالی (برای اشاره به شخص مؤنث)، عالیجناب (برای اشاره به شخص مذکر) (با حروف بزرگ)
I was honored to meet HE.
مفتخرم که سرکار عالی را ملاقات کردم.
HE delivered a powerful speech at the United Nations General Assembly.
عالیجناب در مجمع عمومی سازمان ملل متحد سخنرانی مقتدرانهای را ایراد کردند.
راندمان بالا، بهرهوری بالا (با حروف بزرگ)
Achieving HE is crucial for sustainable development.
دستیابی به بهرهوری بالا برای توسعهی پایدار بسیار مهم است.
HE ensures maximum output with minimal energy consumption.
راندمان بالا این ماشین لباسشویی جدید چشمگیر است.
مادهی منفجرهی قوی (با حروف بزرگ)
The team used HE to breach the enemy's defenses.
این گروهان از مادهی منفجرهی قوی برای شکستن خطوط دفاعی دشمن استفاده کرد.
The engineers tested the new HE prototype in a controlled environment.
مهندسان نمونهی اولیه مادهی منفجرهی قوی جدید را در محیطی کنترلشده آزمایش کردند.
how dare you (he, she, etc.) !
چطور به خودت (خودش و غیره) اجازه میدهی !
(عامیانه) حملهی ناجوانمردانه کردن، به آدم ذلیل حمله یا جور کردن، آدم افتاده را زدن
a man is known by the company he keeps
انسان را از روی دوستانش میتوان شناخت.
he who pays the piper calls the tune
کسی که مزد فلوتزن را میدهد، حق انتخاب آهنگ را دارد، اختیار با کسی است که هزینه یا مسئولیت را تقبل کند
خدا او را بیامرزد، الهی قرین آرامش ابدی بشود
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «he» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/he