دو دل بودن. بی طرف ماندن. بینظر ماندن. سکوت اختیار کردن. بین دوراهی قرار گرفتن.
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Has he decided which offer he is going to accept or is he still sitting on the fence?
آیا او تصمیم گرفته که کدام پیشنهاد را قبول کند یا همچنان دودل است؟
It would be good if you stop sitting on the fence and choose whose side you are on.
خوب میشود اگر دیگر بیطرف نباشی و انتخاب کنی که طرف چه کسی هستی.
He did not want to say no to either of them, so he was just sitting on the fence.
او نمیخواست به هیچ کدام از آنها نه بگوید بنابراین بیطرف ماند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «he's sitting on the fence» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/he's sitting on the fence