با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Hel

hɛl hɛl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun singular countable
    هلا (الهه‌ی مرگ افسانه‌های نورس است که بر جهنم (هل) و نیفلهایم فرمانروایی می‌کند.)
    • - Many believed that only Hel could decide their final fate.
    • - بسیاری معتقد بودند که تنها هلا می‌تواند سرنوشت نهایی آن‌ها را تعیین کند.
    • - Hel greeted the souls of the departed with a somber smile.
    • - هلا با لبخندی تلخ به روح درگذشتگان سلام کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد hel

  1. noun The underworld to which the dead not killed in battle are sent
    Synonyms: hela

ارجاع به لغت hel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hel

لغات نزدیک hel

پیشنهاد بهبود معانی