فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Hierarchical

ˌhaɪˈrɑːrkɪkl haɪˈrɑːkɪkl

صفت تفضیلی:

more hierarchical

صفت عالی:

most hierarchical

توضیحات:

همچنین می‌توان از hierarchic به‌جای hierarchical استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C2

سلسله‌مراتبی، براساس سلسله‌مراتب، ترتیبی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The company has a hierarchical structure with clear levels of authority.

این شرکت دارای ساختار سلسله‌مراتبی با سطوح روشن از اختیارات است.

The hierarchical society was divided into distinct social classes.

جامعه‌ی سلسله‌مراتبی به طبقات اجتماعی متمایز تقسیم می‌شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hierarchical

  1. adjective classified according to various criteria into successive levels or layers
    Synonyms:
    hierarchic hierarchal
    Antonyms:
    nonhierarchical

لغات هم‌خانواده hierarchical

  • adjective
    hierarchical

ارجاع به لغت hierarchical

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hierarchical» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hierarchical

لغات نزدیک hierarchical

پیشنهاد بهبود معانی