با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Hierarchically

ˌhaɪˈrɑːrkɪkli ˌhaɪəˈrɑːkɪkli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adverb
    (به گونه‌ای که بر اساس میزان اهمیت مرتب شده باشد) به‌طور/به‌صورتِ سلسله‌مراتبی
    • - Nursing is organized hierarchically so that, as staff progress, they move away from basic caring work towards high-tech, skilled interventions.
    • - «پرستاری» به‌صورتِ سلسله مراتبی سازماندهی می‌شود تا با پیشرفت کارکنان، آن‌ها از کارهای مراقبتیِ اولیه و پایه‌ای به‌سمتِ مداخلات با فناوری پیشرفته و مهارتیِ سطح بالا حرکت کنند.
    • - Our company is hierarchically structured.
    • - ساختار شرکت ما به‌صورت سلسله‌مراتبی است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

لغات هم‌خانواده hierarchically

ارجاع به لغت hierarchically

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hierarchically» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hierarchically

لغات نزدیک hierarchically

پیشنهاد بهبود معانی