بلندی، زمین مرتفع
Standing on the high ground, the castle looked impossible to attack.
قلعه که روی زمین مرتفعی قرار داشت، غیرقابل حمله به نظر میرسید.
From the high ground, we could see the whole valley.
از روی بلندی میتوانستیم تمام دره را ببینیم.
برتری، جایگاه برتر، موضع بالاتر، دست بالا
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The company gained the high ground by offering fair wages to workers.
شرکت با پرداخت دستمزد منصفانه به کارگران، جایگاه برتر را به دست آورد.
She always tries to take the moral high ground in arguments.
او همیشه سعی میکند در بحثها برتری داشته باشد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «high ground» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/high-ground