هیپیوار، هیپیگونه، هیپیطور (وابسته به یا مشابه هیپیها و ویژگیهای ظاهری و رفتاری آنها)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Her hippieish lifestyle includes traveling frequently and living in a van.
سبک زندگی هیپیوار او شامل سفرهای مکرر و زندگی در یک ون است.
He had a hippieish approach to life, always seeking peace and love.
او رویکرد هیپیگونهای به زندگی داشت و همیشه بهدنبال صلح و عشق بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hippieish» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hippieish