با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Homer

ˈhoʊmər ˈhəʊmə ˈhəʊmə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    (بیس‌بال) گل
    • - Jack blasted a homer that tied the game.
    • - گل جک بازی را مساوی کرد.
    • - Sara hit a homer.
    • - سارا گل زد.
  • noun countable
    کبوتر خانگی
    • - Homer will eventually return home.
    • - کبوتر خانگی بالاخره به خانه برمی‌گردد.
    • - The longest flight of a homer is 11,073 miles.
    • - طولانی‌ترین میزان پرواز کبوتر خانگی 11,073 مایل است.
  • noun countable
    نوعی پیمانه برابر با ده و نیم بوشل
  • verb - intransitive
    (بیس‌بال) گل زدن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد homer

  1. noun An ancient Hebrew unit of capacity equal to 10 baths or 10 ephahs
    Synonyms: kor
  2. noun United States painter best known for his seascapes (1836-1910)
    Synonyms: winslow homer
  3. noun Pigeon trained to return home
    Synonyms: homing-pigeon
  4. noun A base hit on which the batter scores a run
    Synonyms: home run

ارجاع به لغت homer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «homer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/homer

لغات نزدیک homer

پیشنهاد بهبود معانی