فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Hot Spot

ˈhɑt ˌspɑt hɒt spɒt
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

این لغت به شکل hotspot نیز نوشته می‌شود ولی شکل نوشتاری hot spot رایج است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    منطقه‌ی ناآرام (به‌ویژه از نظر سیاسی و اجتماعی و غیره)
    • - The disputed island in the South China Sea has become a hot spot for tensions between neighboring countries.
    • - این جزیره‌ی مورد مناقشه در دریای چین جنوبی به منطقه‌ی ناآرام تنش بین کشورهای همسایه تبدیل شده است.
    • - The border between the two countries has been a hot spot for years, with frequent clashes between their armed forces.
    • - چندین سال است که مرز بین دو کشور که با درگیری‌های مکرر بین نیروهای مسلح آن‌ها منطقه‌ی ناآرام بوده است.
  • noun countable informal
    پاتوق، مکان پرطرفدار
    • - The new restaurant in town has quickly become the hot spot for foodies.
    • - رستوران جدید در شهر به‌سرعت به پاتوق خوش‌خوراک‌ها تبدیل شده است.
    • - The national park is a hot spot for outdoor enthusiasts who enjoy hiking and camping.
    • - پارک ملی مکان پرطرفداری برای علاقه‌مندان به فضای باز است که از پیاده‌روی و کمپینگ لذت می‌برند.
  • noun countable
    کامپیوتر نقطه‌ی اتصال، هات‌اسپات (مسیر هدایت و دسترسی به وای‌فای)
    • - The airport has multiple hot spots.
    • - این فرودگاه دارای چندین نقطه‌ی اتصال است.
    • - The hotel lobby has a designated hot spot where guests can access the internet.
    • - لابی هتل هات‌اسپات مشخصی دارد که مهمانان می‌توانند در آن به اینترنت دسترسی داشته باشند.
  • noun countable
    پزشکی نقطه‌ی حساس (مکان یا منطقه‌ای مانند شهر یا منطقه‌ای از یک کشور که در آن شیوع یا افزایش خطر انتقال بیماری وجود دارد)
    • - Travelers are advised to avoid visiting any hot spots identified by health authorities.
    • - به مسافران توصیه می‌شود از مراجعه به هر نقطه‌ی حساسی که مقامات بهداشتی آن‌ها را مشخص کرده‌اند، خودداری کنند.
    • - The government has declared the city a hotspot for the outbreak of the virus.
    • - حکومت این شهر را نقطه‌ی حساس شیوع ویروس اعلام کرده است.
  • noun countable
    زمین‌شناسی تفتگاه (نقطه‌ای در کره زمین که نسبت به نقاط دیگر به‌طور غیرعادی گرم است و به باور دانشمندان علت آن فعالیت‌های آتشفشانی در گوشته‌ی زمین در لایه‌های زیر این نقطه است)
    • - Scientists are studying the movement of hot spots to better understand plate tectonics.
    • - دانشمندان در حال مطالعه‌ی حرکت تفتگاه‌ها برای درک بهتر تکتونیک صفحه‌ای هستند.
    • - The formation of the Galapagos Islands is believed to be a result of a hot spot in the Earth's mantle.
    • - اعتقاد بر این است که تشکیل جزایر گالاپاگوس در نتیجه‌ی تفتگاه در گوشته‌ی زمین است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت hot spot

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hot spot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hot-spot

لغات نزدیک hot spot

پیشنهاد بهبود معانی